برنامه مدیریت استراتژیک چیست؟
وقتی صحبت از تعریف مدیریت استراتژیکو یا هوش مالی میشود معمولا به عنوان مجموعهای از اهداف، استراتژیها و تاکتیکهایی که سازمانهای مختلف برای حفظ هماهنگی میان منابع و اقدامات و در راستای وظایف، ارزشها و چشم اندازهای سازمان به کار میبرند تعریف میشود.
اما قرار نیست حتما به همین تعریف بسنده کرد. در فرهنگ لغات و دیکشنریهای تجاری مدیریت استراتژیکیه شکل زیر تعریف میشود: “تجزیه و تحلیل سیستماتیک عوامل مرتبط با مشتریان و رقبا (به عنوان محیط خارجی) و خود سازمان (به عنوان محیط داخلی) برای ایجاد و حفظ شیوههای مدیریت بهینه را مدیریت استراتژیکمیگویند. هدف از مدیریت استراتژیک دستیابی بهتر و سریعتر به سیاستهای زمان و الویتهای استراتژیک است.”
مقایسه برنامه ریزی استراتژیک با مدیریت استراتژیک
درک اصول مدیریت استراتژیکو برنامه ریزی اولین قدم در راستای موفقیت بیشتر سازمانهاست؛ اما فقط همین مساله کافی نیست. علاوه بر آگاهی از مفهوم این دو موضوع باید بدانید چطور میتوان یک استراتژی ایجاد کرد و مهمتر از همه اینکه چطور باید این استراتژی را اجرا کرد.
این پرسشها باعث ایجاد تفاوت بین برنامه ریزی و مدیریت استراتژیکمیشود. در واقع برنامه ریزی استراتژیک به فرایندی گفته میشود که تعیین کننده اهداف و جایگاهی است که قصد رسیدن به آن را داریم. همانطور که از اسم برنامه ریزی استراتژیک پیداست، هدف آن ایجاد یک برنامه برای رسیدن به موفقیت است؛ به عبارت دیگر برنامه ریزی استراتژیک نقشه راه شماست که شما را به سمت موفقیت هدایت میکند.
همین الان که در حال خواندن این مطلب هستید ممکن است برنامه ریزی استراتژیکی در ذهن داشته باشید و یا از قبل آن را ایجاد کرده باشید. به هر حال حالا دیگر با مفهوم برنامه ریزی استراتژیک کاملا آشنا شدید؛ اما نکته اینجاست که گاهی اوقات سازمانها در ادامه دادن مسیر طبق برنامه ریزیهای استراتژیک و یا مدیریت استراتژیکسازمان با مشکل مواجه میشوند.
اگر برنامه ریزی استراتژیک را به عنوان نقشه در نظر بگیریم، بنابراین میتوان گفت مدیریت استراتژیکوسیله نقلیه شماست که باید طبق همان نقشه حرکت کند. بدون نقشه احتمالا در جاده گم میشوید و از طرفی بدون وسیله نقلیه هم هرگز قادر به حرکت کردن نخواهید بود. با هم بودن این دو مفهوم، اصل اساسی و مهمیدر اجرای طرحهای سازمانی شما محسوب میشود. در این راستا به مدیران ایرانی توصیه میشود حتما زبان انگلیسیرا یاد بگیرند تا توانایی انعطاف بیشتری در برخورد با شرکتهای خارجی داشته باشند.
اکثر سازمانها برنامه ریزی استراتژیک را نادیده میگیرند و دقیقا به همین علت است که ۷۰ تا ۹۰ درصد طرحهای تجاری شان با شکست مواجه میشود؛ بنابراین همه چیزکاملا واضح است! اگر میخواهید از اصول مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک استفاده کنید باید کاملا طبق برنامه تان پیش بروید. به نظرتان ساده است؟ البته که نیست! اگر این طور بود این همه رقابت تجاری بین شرکتها و سازمانهای مختلف وجود نداشت.